، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

فرشته ی زمینی

دوست دارم

سلام عروسکم. خوشگلم ، عاشقتم دخمل کوچولوی من الان یک ماهت تموم شده ، خیلی دوست داشتنی شدی ، خیلی دوست داریم ، از صبح که بیدار میشم تا شب کلی کار دارم طوری که وقت سر خاروندنم ندارم. خیلی خوشحالیم که تو رو داریم ️ ️ ️ خیلی دوست دارم دختر کوچولوی نازم ، ...
29 تير 1396

یسنای گلم خوش اومدی

سمیه : سلام عروسکم ، خوشگل و ملوسکم بالاخره تونستم تورو با دستام لمس کنم ، خیلی وقته که منتظرت بودیم و برای سلامتی تو دعا میکردیم ، تا این که دکتر برای دوشنبه 29خرداد وقت بستری داد ، نمیدونی چه اضطرابی داشتم ، اون شب رفتیم خونه مامان مریم ،و بعد ساعت 9رفتیم زایشگاه ، خوشبختانه اونجا فقط ازمایش گرفتن و گفتن که بره خونه و فردا سه شنبه صبح ساعت7اینجا باشید ، منم که انگار دنیا رو بهم دادن ... خلاصه صبح روز سه شنبه شد و ما یعنی من و مامان مریم رفتیم زایشگاه ، تو راه با خودم میگفتم یعنی چی میشه ،خدا یه بچه سالم بهم بده... ساعت 9 با لباس اتاق عمل رفتیم توی اتاق انتظار عمل، قلبم داشت از سینم میزد بیرون ، ... اسم منو صدا زدن ، با پای خودم ر...
14 تير 1396

عروسکم داره میاد

سلام عروسکم، الان که این مطلبو مینویسم تازه از دکتر اومدیم و الان دقیقا لب افطاره و بابایی رفته نون بخره ،داداشی رو هم خونه مامان مریم گذاشتیم . دکتر گفت که دوشنبه یعنی پس فردا شب برم زایشگاه که سه شنبه بتونم روی گلتو ببینم ، تنها ارزوی قلبیم نزدیک افطار و اینکه امشب شب بیست و سوم ماه رمضون هست ، اینه که سالم و شاد و شنگول باشی ...خدایا کمکمون کن ... خیلی دوست دارم از راه دور بوس میفرستم برات ، تا سه شنبه بای بای عروسکم داره میاد
27 خرداد 1396

انتظار به سر میرسد

سلام نخودی من خوبی مامانی الان دوشنبه 22 خرداد هست ، من 20رفتم دکتر ، روز خوبی بود ، چون بهم گفت که 30خرداد میتونی فنچ کوچولو رو ببینی الان که فکر میکنم دلم برای لگد هات و دلم برای سفت شدنات و وول خوردنات تنگ میشه ، خیلی دوست دارم ،و همش به فکرتم ، راستی امیرحسین گفته که اگه سه شنبه نی نیمون نیاد من میام دکتر بهش میگم ، خیلی دوست داره ، بابایی هم منتظرت هست ولی به روی خودش نمیاره جیگرم ، مثلا امروز میگه :اخه اون تو چیکار میکنه ، خوبه خسته نمیشه .... خیلی دوست داریم ،و پیشاپیش همه کاراتو کردیم ، خیلی ذوق داریم ،امیدوارم به زودی زود ببینمت عسلم ، بهارم
22 خرداد 1396

اسم خانوم کوچولو

سلام غنچه ی گل ، دیروز داداشی با بابا احمد رفت ده ، البته با دوچرخه ،، اونوفت به همه گفته که نی نیمون 15روز دیگه میاد ❣ ️ و اسمشم بهاره هست 🥀 ، نمیدونم حالا اسم بهاره بهت میاد یا دوست نداری ،، ولی تا الان که دهم خرداد هست اسم خانوم کوچیک من بهاره هست ، دوست دارم ، منو بابایی و مامانی و داداشی خیلی منتظرتیم . ...
10 خرداد 1396

گفتنی های مادر دختری

سمیه : به دختر گلم زود بزرگ نشو عزیز دلم ، کودکیت را بی حساب می خواهم و در پناهش جوانیم را ! زود بزرگ نشو دخترم قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریه کن ، لوس شو ، بچگی کن ، ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام . آرام آرام پیش برو ، آن سوی سن وسال هیچ خبری نیست گلم. هرچه جلوتر می روی همه چیز تـندتر از تو قدم بر می دارد. حالا هنوز دنیا به پای تو نمی رسد از پاکی . الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز! همیشه از دنیای ما آدم بزرگ ها جلوتر باش ، یک قدم ، دو قدم ، ولی زود بزرگ نشو مادر. آرام آرام پیش برو گلم. آنجا که عمر وزن می گیرد دنیا به قدری سبک می شود که هیچ هیجانی برای پیمودنش نخواهی داشت. آن سوی سن و سال خبری نیست . کودکی...
7 خرداد 1396